جدول جو
جدول جو

معنی خط پنجه - جستجوی لغت در جدول جو

خط پنجه
(خَطْ طِ پَ جَ / جِ)
خطی که در درون کف دست از آن پنجه می باشد
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(خوَشْ / خُشْ پَ جَ / جِ)
ساززنندۀ خوب. خوش انگشت. که در نواختن سازهای زهی مهارت دارد
لغت نامه دهخدا
(سَ پَ جَ / جِ)
قوی پنجه، مجازاً، کنایه از ممسک و بخیل. (آنندراج) :
از سخت پنجه زر نستاند مگر عوان
یک تن تواند آنکه جواهر ز کان کشید.
امیرخسرو (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(شَ / شِ پَ جَ / جِ)
نام گیاهی دوایی. (ناظم الاطباء). نام دارویی است که آن را کشنه بر وزن دشنه می گویند. (برهان) (از آنندراج). رجوع به کشنه شود
لغت نامه دهخدا
(هََ پَ جَ / جِ)
هم زور. هم نبرد. هم آورد:
نه با شیری کسی را رنجه دارد
نه از شیران کسی هم پنجه دارد.
نظامی
لغت نامه دهخدا
سر انگشتان، پنجه دست چنگ چنگال، قدرت زور، دارای پنجه قدرت مسلط: تو آن کودک از مگس رنجه یی که امروز سالار و سرپنجه یی (بوستان)
فرهنگ لغت هوشیار
دفعه، بار، مرتبه، انگشتان
فرهنگ گویش مازندرانی